حضوری امیدآفرین بر بلندای بام ایران
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۰۸۸۵۱
خبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری؛ نرجس سادات موسوی| هوا هنوز گرگ و میش بود و تاریکی هوا بر روشنی میچربید، نم باران شب گذشته خیابانها را شسته بود و شهر تمامقد آماده پذیرایی از مهمان ویژه شده بود، یک و سال نیم از دیدار قبلی گذشته بود و حالا اهالی این خانه منتظر دیدار دوباره بودند.
قبل از هر چیز باید برای استقبال راهی فرودگاه میشدیم، همه تیم سرحال و پرانرژی سوار اتوبوس شدیم، داخل فرودگاه هم هر کسی به طرفی میرفت تا گوشهای از کار را دست بگیرد و شرایط به نحو مطلوبی رقم بخورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دوربینها یکی یکی روی پایه نصب میشد و میکروفونها کمی آنطرفتر تست میشدند، هنوز آفتاب نزده بود و سردی هوا باعث شده بود نفسها فرصت پیدا نکنند و در لحظه یخ بزنند. چشمها خیره مانده بود به باند پرواز که یکی فریاد زد هواپیما آمد بروید روی آنتن و با پدیدار شدن نقطهای از دوردست دوربینها شروع به کار کردند.
خوشآمدگویی بیبی گل به رسم ادب
تیم استقبال و همه مسؤولان چهارمحال و بختیاری تمامقد برای خوشآمدگویی ایستاده بودند. در میان جمع اما پیرزنی آشنا دیدم. لباس بختیاری تن داشت و مدام روسریاش را چک میکرد که روی سر مرتب ایستاده باشد، قیافهاش آشنا بود بیبی گل همان پیرزنی که سال گذشته جلوی ماشین رئیسجمهور ایستاده بود و پس از آن درخواستش شنیده شد و خانهاش ساخته شد. به رسم ادب برای قدردانی از روستای لبد آمده بود.
مهمان ویژه ما پیاده شد و رئیسجمهور برای دومین بار در این سِمت وارد بام ایران شد. همزمان آفتاب هم از پشت ابرهای سفید بیرون زد، نمیدانم از گرمای حضور و حرفهای دلگرمکننده بود یا از نور خورشید انگار گرم شده بودم و سرمایی حس نمیکردم.
چهارمحال و بختیاری سالها درگیر مشکل آب بوده و رئیسجمهور در بدو ورود با اشاره به طرح آبرسانی به نیمی از جمعیت این استان گفت که این خطه دارای ظرفیتهای فراوانی است، اما مشکلاتی وجود دارد که باید برطرف شود.
سوار ون شدیم. مردم از همان جلوی فرودگاه به استقبال آمده بودند. پسربچهای کوچک با چکمههای نارنجی رنگش به ماشینها خیره شده بود و دست تکان میداد.
هر چه جلوتر میرفتیم به جمعیت اضافه میشد جمعیت فراتر از تصور بود، صدای ساز و دهل در فضا پیچیده بود، مردم در گوشه و کنار خیابان اسپند دود کرده بودند و خوشآمد میگفتند. این مردم خودشان فهمیده بودند هر چه مهمان عزیزتر باشد قطعا بیشتر ذوق دیدار هم هست، مهمانی که با خودش خیر و برکت بیاورد و قدمش خیر باشد اینگونه بین مردم عزیز است.
محل تجمع مصلای شهرکرد بود ولی از خیلی قبلتر جمعیت قفل شده بود و حرکت ماشین را سخت کرده بود، وارد حیاط مصلی که شدیم، غلغله بود هر کسی با هر ظاهری و پوششی آمده بود، گوشه و کنار مصلی پر بود از آدمهایی که نشسته بودند و مشغول نوشتن نامه بودند.
آن طرفتر دخترکی با لباس صورتی پا روی پا انداخته بود و با مداد سیاه نامه مینوشت. به طرفش رفتم متوجه من که شد سرش را بالا آورد و ابروهایش را در هم گره کرد، شکلاتی تعارفش کردم و پرسیدم: چی مینویسی؟
- خاله نامه مینویسم دیگه، مامانم گفته هر کی برای آقای رئیسی نامه بنویسد خواستهاش برآورده میشود، حالا از صبح با برادرم سوار دوچرخه شدیم بیایم اینجا که نامه بنویسیم.
نامههای گل گلی برای رئیسجمهور
نگاهم افتاد به برگه نامه دور تا دورش را با مداد رنگی گل قرمز و نارنجی کشیده بود اما نتوانستم بخوانم چه نوشته. میگفت خصوصی است فقط برای آقای رئیسی است مامانم گفته خود رئیسجمهور نامه مرا میخواند.
آن طرفتر یکی، یک پلاستیک نامه زیر بغل زده بود و دنبال ماشین نامه میگشت، یک کیسه بزرگ از شیشه ماشین نامه به داخل آویزان کرده بودند و مردم نامهها را داخلش میریختند.
خواستم وارد مصلی شوم، جمعیت زیاد بود خانمها یکدیگر را هل میدادند و زیر لب هم حرفی نثار میکردند، با هر سختی بود خودم را به داخل کشاندم. کیپ تا کیپ آدم نشسته بود از پیر و جوان بگیر تا کودک و نوزاد شیرخوار.
توی مصلی رئیسجمهور به دغدغه مسکن مردم اشاره کرد و قول بهرهبرداری از ۴ هزار مسکن در چهارمحال و بختیاری را داد، مردم از دیدن رئیسجمهور غرق در شادی و شعف بودند این را میشد از لبخند روی لبهایشان و برق چشمهایشان فهمید.
آبی که زندگی بخشید
یکی آنطرفتر ایستاده بود دستش هم کاغذی بود که برای حل مشکل آب از رئیسجمهور تشکر کرده بود، تلاش خودم را کردم که به آن آقا برسم هر از گاهی هم عبور از جمعیت مشکل میشد و با چشمغره نگاهم میکردند که دخترجان بنشین سر جایت.
بالاخره پیدایش کردم خواستم از مشکلش بگوید، صدایش پر از ذوق بود.
- این استان ما را میبینی ۱۱ درصد آب شیرین کشور را تامین میکند اما تا همین پارسال روستای ما آب آشامیدنی نداشت برایمان با تانکر آب میآوردند اما همین که سید به استان آمد کار نیمهتمام چندساله از سرگرفته شد و مشکل ما حل شد.
یکی از آشناهایش که پشت سر ما حرفهایمان را میشنید گفت: خانم ما همه سنگ کلیه گرفته بودیم بس که آب آشامیدنی ما غیربهداشتی و گلآلود بود کلی از اقوام و آشنایان ما راهی بیمارستان شدند، خدا آقای رئیسی را خیر دهد، خدا عزتش بدهد کاری کرده کارستان، ما که شبانه روز برایش دعای خیر میکنیم. حالا برای دستبوسی آمدهایم گوسفند آورده بودیم که جلوی پایش زمین بزنیم نگذاشتند.
آنطرفتر میان انبوه جمعیت خانمی بختیاری صدایم میزد و نامهای به سمتم دراز کرده بود، دستم نمیرسید و متوجه صحبتهایش نمیشدم. خیز برداشتم و از میلهها رد شدم تا شاید بهتر متوجه شوم.
برای رئیسجمهور کشک و پنیر محلی درست کردهام
نامه را دستم داد و با لهجه شیرینش گفت: به آقای رییسی بگو ما بختیاریها خیلی دوستش داریم، بگو که چشم مایی، بگو که به شهر ما خوشآمدی، قدم روی چشم ما بگذار و بیا داخل چادر عشایری ما، بگو برایش کشک و پنیر محلی درست کردهام اما اجازه نمیدهند نزدیک شوم.
نامهاش را گرفتم و دست روی چشم گذاشتم و لبخندی زدم که دلش گرم شود. اگر جمعیت اجازه میداد نزدیکش میشدم و محکم در آغوش میکشیدمش، مهماننوازی این آدمها ناب و بینظیر است.
آمدهام «سید» را گلباران کنم
دیدار مردمی شیرینترین بخش سفر بود، مردمی که به شوق دیدار آمده بودند. یکی آن طرفتر پلاستیکی را پُر از برگ گل کرده بود اسمش امالبنین بود، میگفت مادر شهید است میخواهد سید را گلباران کند.
دل کندن از این مردم صاف و بیآلایش سخت بود اما فرصت تنگ بود. رئیسجمهور، پس از دیدار با مردم به پارک علم و فناوری رفت و پای درددل تولیدکنندگان و نخبگان چهارمحال و بختیاری نشست.
گفتوگویی صمیمی بدون هیچ محدودیتی، این که شخص اول یک کشوری پای صحبت جوانان بنشیند را فقط توی این کشور دیدهام، جایی که رئیسجمهور یک کشور از نخبگانش تشکر کرد از اینکه در اوج تحریمها، فرصتهایی بیبدیل ساخته شدهاست و قول داد مشکلات پیش روی این تولیدکنندگان رفع شوند.
به تولیدکنندگان قول حمایت از طرف دولت را داد و خاطرشان را جمع کرد که دولت فقط حامی بخش خصوصی است نه رقیب.
نوبت به دیدار با سران عشایر بختیاری رسیده بود. آقای رئیس جمهور وارد چادر عشایر شد و در کنار بختیاریها و قشقاییها نشست، صفا و صمیمیت در جمع کوچکشان موج میزد، شیردنگها آویزان شده بود به پشت سرشان و فرشهای دستبافشان را هم زیر پای آقای رئیسی پهن کرده بودند، یکی یکی گیوه از پا در میآوردند و وارد سیاه چادر میشدند شانه به شانه هم در سیاه چادر نشسته بودند و همه گوش شده بودند تا رئیسجمهور برایشان صحبت کند.
خواستهشان یک دیدار با رهبر معظم انقلاب بود و اعزام به غزه برای جنگ با رژیم کودککش غزه.
صدای اذان که بلند شد نماز را با رئیسجمهور خواندند و دست در گردنش عکس یادگاری انداختند، جوری با هم گرم شده بودند انگار سالیان زیادی بود که یکدیگر را میشناختند.
صداقت لرها همیشه مثالزدنی است
رئیسجمهور هم صداقت لرها را تحسین کرد و خواست این اصالت را حفظ کنند.
دل کندن برایشان سخت بود دور رئیسجمهور حلقه زده بودند و تشکر میکردند، عشایری از قلب چهارمحال و بختیاری طوری از رئیسجمهور تشکر میکردند که اگر کسی نداند فکر میکند چه خبر شده اما همین توجه، همین دیدار مردمی همین شنیدن درددلها همه باعث شده بود انس و الفتی بینشان به وجود بیاید.
بعد از آن هم رئیسجمهور در جمع فعالان فرهنگی و دغدغهمندان استان حاضر شد هر چه گفته میشد با نهایت دقت یادداشت میکرد تا نکتهای از قلم نیفتد و مسئلهای بدون بررسی رها نشود.
ساعت از ۱۱ شب گذشته بود و دیگری توانی در پاهایم نبود، اما به شوق لحظه آخر و نشست خبری وارد سالن شدیم، رئیسجمهور اما پرانرژی مثل همان اول صبح حاضر شد و با خبرنگاران هم صحبت کرد پایان شب هم با عکس یادگاری به سر آمد و رئیسجمهور مردمی خاطره خوش دیگری در ذهن و جان مردم بام ایران به جای گذاشت.
پایان پیام/ ۶۸۰۳۵
منبع: فارس
کلیدواژه: سفر رئیس جمهور به شهرکرد حاشیه نویسی دیدار با عشایر چهارمحال و بختیاری رئیس جمهور آقای رئیسی آقای رئیس آن طرف تر خوش آمد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۰۸۸۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
در حاشیه دیدار مردم جنوب غرب تهران با رئیس جمهور
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صداوسیما، این بار اهالی مناطق ۱۷ و ۱۸ پایتخت، میزبان رئیس جمهور بودند.
در این گزارش مردم از دیدار چهره به چهره با رئیس دولت و اعضای کابینه برای رفع مشکلات خود میگویند.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی